حلقه صالحین پایگاه شهید چمران

حلقه صالحین پایگاه شهید چمران

حلقه صالحین پایگاه شهید چمران

حلقه صالحین پایگاه شهید چمران

حلقه صالحین پایگاه شهید چمران

حلقه شجره طیبه صالحین-- پایگاه شهید چمران - شهرستان چناران

مقام معظم رهبری :
این حلقه های «صالحین»، از کارهاى بسیار خوب و برجسته است و در طریق همین تکمیل بسیج قرار دارد که ان‌شاءالله روز به روز باید آن را کاملتر کرد. کیفیتها باید بالا برود؛ البته کیفیت بر کمیّت ترجیح دارد، لکن کمیّتِ با کیفیت هم داراى اهمیت است؛ یعنى گسترش سطحى و عرضى همراه با عمق‌یابى، هر دو باید مورد توجه قرار بگیرد. امروز دنیاى اسلام محتاج این حرکت بسیجى است.

آدرس جدید سایت : http://www.salehin-chenaran.ir

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پایگاه شهید چمران» ثبت شده است

دوشنبه, ۳۱ شهریور ۹۳، ۱۰:۱۰

دومین یادواره شهدا - پایگاه شهید چمران

همزمان با هفته دفاع مقدس دومین یادواره شهدا پایگاه شهید چمران چهارشنبه 93/7/2 بعداز نماز مغرب و عشا در محل مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام برگزار می گردد.به همین مناسبت از شما بسیجی محترم دعوت می شود تا در این مراسم شرکت فرمائید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۱۰
فاوا - پایگاه شهید چمران
شنبه, ۱۴ تیر ۹۳، ۱۷:۵۳

اطلاعیه ثبت نام اردو

با سلام و عرض احترام خدمت شما بسیجیان گرامی

به اطلاع کلیه بسیجیان پایگاه شهید چمران می رساند جهت ثبت نام اردوی زیارتی مشهد مقدس به نیروی انسانی پایگاه مراجعه فرمائید.

ثبت نام در شب های شنبه14 تیر و یک شنبه 15 تیر ماه بعد از نماز مغرب و عشا ساعت 21 تا 22 انجام می شود.

هزینه اردو : رایگان

برنامه اردو : حرم مطهر امام رضا علیه السلام

ظرفیت ثبت نام : 20 نفر

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۳ ، ۱۷:۵۳
فاوا - پایگاه شهید چمران
چهارشنبه, ۱۱ تیر ۹۳، ۱۲:۰۵

خاطراتی خواندنی از شهید چمران

شهدا همواره و در همه عرصه‌ها الگو و نمونه بوده‌اند، چه در رزم و چه در زندگی. زندگی و سیره شهیدانی همچون دکتر «مصطفی چمران» را که مطالعه می‌کنیم درمی‌یابیم که آنان حتی در برخورد با جوانان چقدر دقیق عمل می‌کردند؛ به‌گونه‌ای که از افرادی عادی، چریک‌هایی می‌ساختند که خواب را برچشم دشمن حرام کنند.

خاطراتی خواندنی از شهید چمران

آنچه در ادامه می‌خوانید روایتی از این بعد از شخصیت شهید چمران است که به بهانه سالگرد شهادت این عارف مجاهد آمده است.

روایت زیر از زبان "سیدعباس حیدر راکوبی" عضو دسته موتورسواران جنگ‌های نامنظم بیان شده، که طی آن نحوه عضویت و پیوستن خود و دوستانش را به این ستاد بازگو کرده است.

نحوه آشنایی با شهید چمران

دکتر چمران یک روز جمعه آمد به پیست موتورسواری گیشا و پرسید که نمی‌ترسید با این سرعت بالا از تپه‌ها پایین می‌آیید؟ گفتیم نه.

گفت می‌توانید در جبهه همین کار را انجام دهید؟ گفتیم بله. گفت آنجا شرایط فرق دارد و زیر آتش دشمن است. چون تجربه‌ای از جنگ نداشتیم گفتیم مسئله‌ای نیست. فکر کردیم جنگ مثل فیلم‌هایی است که دیده بودیم.

ما یک عده موتورسوار بودیم که از همه جای تهران به اطراف شهر می‌رفتیم و موتورسواری می‌کردیم. یک روز آقایی به اسم محسن طالب زاده آمد و گفت که وزیر دفاع آمده. ما شنیده بودیم که دکتر چمران وزیردفاع است و چند سخنرانی‌اش را گوش کرده بودیم. آمد به پیست و ما هم رفتیم به دیدار ایشان. لحن خوبی داشت و به همین دلیل محو کلامش شدیم. تکیه‌کلامش عزیزجان بود. با ما احوالپرسی کرد و از وضعیت موتورسواری پرسید. خیلی خاکی برخورد می‌کرد. انگار نه انگار وزیر دفاع است.

به من گفت: "بچه کجایی؟"

گفتم: "میدان خراسان."

گفت: "من هم بچه سرپولک هستم."

پرسید: "چند وقت است که موتورسواری می‌کنی؟"

گفتم: "پنج، شش ساله."

گفت: "آقای طالب زاده چند موتورسوار را همراه کرده که به جبهه بیایند. اگر شما هم دوست داشتید، بیایید نخست وزیری تا به جبهه اعزام شوید. آنجا نیروهای مخصوص هستند که اگر شما با آن‌ها همراه شوید، پدر عراقی‌ها در می‌آید."

با همین لحن بیان کرد و ادامه داد ما ستاد جنگ‌های نامنظم تأسیس کرده‌ایم و شما خوب است به آن‌ها بپیوندید.

اواخر آبان بود که به جبهه اعزام شدیم. همان اول گفتند که جایی که می‌روید جبهه است و توپ و خمپاره دارد و حلوا خیرات نمی‌کنند. یک قطار را هم همان روزها منفجر کرده بودند.

ما را با اتوبوس و موتورهایمان را به اضافه موتورهای نخست‌وزیری با کامیون به اهواز بردند. اتوبوس هم نیمه‌شب در مسیر چپ کرد و شیشه‌هایش شکست. به اهواز رسیدیم و ما را در یک مدرسه مستقر کردند. بعد فرستادند به اردوگاه درب خزینه برای آموزش‌های لازم.

البته ما آنجا را به پیست موتورسواری تبدیل کردیم، ولی جلویمان را گرفتند و آموزش دادند. دوباره برگشتیم اهواز و موتورسوارها را در ستاد جنگ‌های نامنظم در ساختمان استانداری خوزستان مستقر کردند. یک اتاق متعلق به آقای چمران بود، یک اتاق متعلق به رهبر معظم انقلاب ـ که آن زمان با دکتر چمران به اهواز آمده بودند ـ و یک اتاق هم داده بودند به ما موتورسوارها.

ما شنیده بودیم که دکتر چمران وزیردفاع است و چند سخنرانی‌اش را گوش کرده بودیم. آمد به پیست و ما هم رفتیم به دیدار ایشان. لحن خوبی داشت و به همین دلیل محو کلامش شدیم. تکیه‌کلامش عزیزجان بود.

اولین بار حضرت آقا را آنجا دیدم. یک‌بار با موتور از پله‌های ساختمان بالا می‌آمدم که خوردم زمین. حضرت آقا خندیدند و گفتند چرا با موتور از پله‌ها بالا می‌آیی که اینطوری بشوی؟ خیلی خاکی با ما رفتار می‌کردند.

یک‌بار که بنی صدر با آن بِلِیزِرش آمده بود استانداری جلوی ماشینش تک‌چرخ زدم و مسافتی را رفتم. حضرت آقا جلوی در استانداری ایستاده بودند. من را که دیدند خندیدند و گفتند: "من را هم سوار موتورت می‌کنی؟"

سر نترسی داشتند، خیلی‌ها جرأت نمی‌کردند سوار موتور امثال ما بشوند، ولی آقا خودشان خواستند سوار شوند. خیلی خاکی بودند. لباس نظامی به تن داشتند و مثل بسیجی‌ها بودند.


این مطلب را در ادامه مطلب دنبال کنید

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۲:۰۵
فاوا - پایگاه شهید چمران
چهارشنبه, ۱۱ تیر ۹۳، ۱۱:۱۴

پایگاه بسیج شهید چمران - شهرستان چناران

تابلوی پایگاه

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۱:۱۴
فاوا - پایگاه شهید چمران